رویکردهای مختلف روانشناسی به این می پردازند که در واقع انسان ها در شرایط مختلف چه رفتار هایی را از خودشان نشان میدهند در واقع روانشناسان معتقد هستند که انسانها یکی سری رفتار های شناخته شده و طبقه بندی شده انجام میدهند و که از اصول و ل قوانینی پیروی می کند معمولا به همین دلیل روانشناسان هیچ رفتاری را بدون دلیل و ریشه نمیدانند و معتقد هستند که هر رفتاری از انسان برگرفته از عوامل بیرونی و یا درونی فرد است.
در روانشناسی پنج رویکرد اصلی وجود دارد که آنها عبارتند از: زیستی، رفتاری، شناختی، روانکاوی و پدیدارشناختی که هر کدام یک از اینها داری حوزه های مختلف و مفصلی هستند ولی ما در این مقاله سعی میکنیم که به طور جامع و خلاصه به هی ک از این حوزه ها بپردازیم. اگر شما هم به روانشناسی و به حوزه ها و رویکردهای آن علاقه مند هستید و دوست دارید که بیشتر درباره ان بدانید در ادامه این مقاله با ما در سایت روانکده همراه باشید.
مطالب مرتبط: چگونه با تغییرات سازگار شویم؟
فهرست مطالب
رویکرد زیست شناختی
مغز انسان از میلیارد ها سلول عصبی تشکیل شده است که آنها در پیچیده ترین حالت ممکن با یکدیگر ارتباط دارند. تقریبا هر اتفاقی که در روان انسان اتفاق می افتد با کارکرد صحیح ویا به اختلال در این ناحیه بستگی دارد.
رویکرد رفتاری
در رویکرد های روانشناسی رفتاری ما به این امر نمیپردازیم که رفتار های انسانی چرا صورت می گیرند ما در این رویکرد به این امر می پردازیم که رفتار های انسان چگونه صورت میگیرد.
رویکرد شناختی
در رویکرد شناختی برعکس رویکرد رفتاری فقط به عوامل درونی پرداخته میشود و سعی می شود که ارتباط آنها با و تاثیر آنها بر روی رفتار های بیرونی بررسی شود.
بیشتر بخوانید: افسردگی دیستایمیا چیست؟
رویکرد روانکاوی
در این رویکرد سعی میشود با استفاده از روانکاوی به بخش ناخودآگاه روان پرداخته شود.
رویکرد انسان گرایی یا پدیدار شناختی
در این رویکرد به تجربه های انسان پرداخته میشود
روانشناسی مطالعه علمی ذهن و رفتار است. این حوزه گسترده ای است که طیف وسیعی از نظریه ها و عملکردها را در بر می گیرد. در طول سالها، رویکردهای روانشناختی متفاوتی پدیدار شدهاند که هر کدام دیدگاه منحصر به فرد خود را در مورد رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان دارند. در اینجا برخی از رایج ترین انواع رویکردهای روانشناختی آورده شده است:
رویکرد روان پویایی:
رویکرد روان پویشی مبتنی بر کار زیگموند فروید و پیروانش است. این رویکرد بر اهمیت فرآیندهای ناخودآگاه و چگونگی شکل دادن به رفتار انسان تأکید می کند. بر نقش تجارب دوران کودکی، درگیری ها و آسیب ها در شکل دادن به شخصیت و رفتار متمرکز است. این رویکرد همچنین راههایی را که افراد از طریق آن با احساسات خود کنار میآیند و مکانیسمهای دفاعی که برای محافظت از خود در برابر احساسات ناخوشایند استفاده میکنند، بررسی میکند.
رویکرد رفتاری:
رویکرد رفتاری مبتنی بر این ایده است که رفتار انسان از طریق تجربه آموخته می شود و می تواند از طریق شرطی سازی اصلاح شود. این رویکرد بر رفتار قابل مشاهده و محیطی که در آن رخ می دهد تمرکز دارد. بر نقش تقویت و تنبیه در شکل دادن به رفتار تاکید دارد. این رویکرد اغلب در درمان برای کمک به افراد در تغییر رفتارهای مشکل ساز استفاده می شود.
رویکرد شناختی:
رویکرد شناختی مبتنی بر این ایده است که رفتار انسان تحت تأثیر طرز تفکر ما در مورد خود، دیگران و دنیای اطرافمان است. این رویکرد بر نقش تفکر، ادراک و حافظه در شکل دادن به رفتار تاکید دارد. همچنین راههایی را که افراد از طریق آنها تجربیات خود را تفسیر و معنا میکنند، بررسی میکند.
رویکرد انسان گرایانه:
رویکرد انسانگرایانه مبتنی بر این ایده است که انسانها تمایل طبیعی به تلاش برای خودشکوفایی یا رسیدن به پتانسیل کامل خود دارند. این رویکرد بر اهمیت رشد شخصی، خودآگاهی و پذیرش خود تأکید دارد. همچنین بر نقش روابط انسانی در شکل گیری شخصیت و رفتار تاکید می کند.
رویکرد تکاملی:
رویکرد تکاملی مبتنی بر این ایده است که رفتار انسان توسط فرآیند انتخاب طبیعی شکل میگیرد. این رویکرد بر روش هایی تمرکز دارد که رفتار انسان در طول زمان برای انطباق با محیط های در حال تغییر تکامل یافته است. همچنین به بررسی روش هایی می پردازد که رفتارهای اجداد ما هنوز به ما مربوط می شود.
دیدگاهتان را بنویسید